مصاحبه با آقای دکتر پویا علاءالدینی، عضو هیات علمی گروه توسعه و سیاستگذاری اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
1- جایگاه و اهمیت سیاستگذاری اجتماعی در ایران را چگونه ارزیابی و تحلیل می کنید؟
با توجه به چالشهای کشور ایران در ابعاد مختلف نابرابری و فقر از یک سو و الزامات توسعه از سوی دیگر، سیاستگذاری اجتماعی در کشور جائز اهمیتی کانونی است. عدالت اجتماعی در قانون اساسی مورد توجه قرار گرفته و طی چند دهه گذشته دولت برنامه های مختلفی را در زمینه های آموزش و بهداشت و یارانه و تامین اجتماعی و حمایت از قشرهای کم برخوردار در دستور کار قرار داده است. به واسطۀ قانون ساختار جامع رفاه و تامین اجتماعی نیز تلاش شده چارچوب جامعی برای سیاستگذاری اجتماعی فراهم گردد. در عین حال، هنوز در کشور چارچوب و گفتمان فراگیری در پیوند با سیاستگذاری اجتماعی به منصه ظهور نرسیده است. از جمله نحوه شکلگیری رابطه بین منابع و وظایف دولت جهت امر سیاستگذاری اجتماعی و نیز رابطه بین وظایف و حقوق شهروندان همچنان در ابهام قرار دارد.
2- اگر مقایسه ای با سایر کشورها به ویژه کشورهای پیشرو داشته باشید وضعیت سیاستگذاری اجتماعی در ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟
سیاستگذاری اجتماعی در ایران بی شک دست آوردهایی داشته است. اما بخشهای مهمی از آن یا نهادینه نشده یا از مسیر اصلی منحرف گشته است (مثلا مسکن) و قسمتهای دیگری هم با چالشهای بزرگی (از جمله فقدان کارایی و توانایی لازم نزد بخش عمومی) روبروست. متاسفانه وضعیت کلان اقتصادی و فقدان رشد از یک سو (سرانه تولید ناخالص داخلی در ایران اکنون از 50 سال پیش کمتر است) و موانع عدیده بر سر اصلاحات از سوی دیگر وضع را بغرنج کرده است. صرف نظر از علایق خاص که در مقابل اغلب اصلاحات قرار گرفته، جنبه های مطالبه گری شهروندان در سیاستگذاری اجتماعی ایران بسیار کم رنگ است و گفتگوی واقعی میان بخش عمومی و جامعه مدنی شکل نگرفته است. این شرایط روند توسعه و تغییر را بسیار کند کرده است.
3- وضع پژوهش های سیاستگذاری اجتماعی در ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟
خوشبختانه در سالهای اخیر توجه به پژوهش در موضوع سیاستگذاری اجتماعی افزایش یافته است. اما این پژوهش ها مانند تحقیقات حوزه های دیگر سیاستی در ایران همچنان پراکنده است. افزون بر این، بر کسی پوشیده نیست که بستر امر تحقیق در ایران با مشکلات عدیده ای مواجه است، از جمله: امکانات نازل برای محققان واقعی؛ اتلاف منابع به دلیل ناآگاهی و کم دانشی نهادهای سفارش دهنده پژوهشها؛ بی ارزش شدن امر تحقیق و جایگاه محققان در جامعه؛ و گسترش بی اخلاقیهای علمی. این وضع طبعا بر حوزه سیاستگذاری اجتماعی نیز تاثیر خود را گذاشته است.
4- آیا دست آوردهای نظری این همایش قابلیت بازخورد در وجوه عملیاتی سیاستگذاری اجتماعی را خواهد داشت؟
در صورتی که دست آوردهای نظری در پیوند با تجارب واقعی عملیاتی کشور حاصل گردد و برای بخش عمومی به شکلی قابل فهم توضیح داده شود و بخش عمومی نیز توان لازم را برای جذب آنها در خود ایجاد کند، قطعا این قابلیت وجود خواهد داشت.
5- به نظر شما اولویتهای سیاستگذاری اجتماعی در کشور باید چه باشد؟
هر یک از اجزای سیاستگذاری اجتماعی در ایران با چالشهای خود مواجه است. پس همه باید در اولویت قرار بگیرند. اما امری که باید در اولویت اول دولت قرار گیرد هماهنگی میان تمهیدات مختلف اجزای سیاستگذاری اجتماعی از یکسو و اتصال آنها به برنامه های اقتصاد کشور از سوی دیگر است. در حال حاضر کمترین پیوند بین این تمهیدات مختلف وجود دارد.
6- آموزش سیاستگذاری اجتماعی در ایران را چگونه تحلیل می کنید؟
خوشبختانه آموزش نیز مانند پژوهش طی سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته و به ویژه رشته های دانشگاهی در موضوعات مختلف سیاستگذاری اجتماعی گسترش یافته است. اما وضع آموزش در حوزه سیاستگذاری اجتماعی نیز متاثر از چالشهای کلی نظام آموزش عالی در کشور است. بالطبع مشکلات آموزش عالی در زمینه های کیفیت، منابع، هدف گذاری درست و مانند اینها در حوزه سیاستگذاری اجتماعی هم برجسته است.